ذره بین دیروز (شنبه) و امروز ( یکشنبه)
تیکه نه یکی نه دو تا پس چند تا : تشکر فراوان داریم از آقای الف که بابت تیکه های هر روزه ی ایشان ما سوژه برای ذره بین داریم و اینگونه شد که من به این نتیجه رسیدم که خدا روزی ما رو میده و ما رو بی سوژه نمیزاره شکرا لله
انتخاب پیر زن کلاس : دیروز در حالیکه آقای ب مشغول انجام کارهای هر روزش بودآقای رضایی دبیر محترم ریاضی لقبی برازنده برای ایشان انتخاب نمودند ایشان به آقای ب خیلی جدی گفتند اگر به بی نظمی هایش ادامه بدهد در دفتر نمره برایش می نویسد پیرزن کلاس اما نکته ی جالب اینجاست که اگه آقای رضایی این کار را می کردند برای والدین آقای ب ای اس ام اس ارسال می شد:
پیرزن در کلاس ریاضی به تاریخ ؟؟/؟؟/ ؟؟؟؟
راستی برخی شایعات این گونه بیان می کنند که احتمالا تا چندی دیگر خانم پیرزن را در سینمای هالییوود خواهیم دید.
عکس ایشون رو هم لطفا ببینید
ناهماهنگی در مراسم : متن زیر همه ی آن نا هماهنگی های مراسم امروز را به تصویر می کشد (حتما بخونید) :
نماز تمام می شود.
هیچ کس منی داند الآن چه خبر است مراسم هست نیست!
عده ای از نمازگزاران به قصد اینکه مراسم نیست از نماز خانه می روند و عده ای از بیرون به قصد آن که مراسم هست به نمازخانه می آیند.
و بعد آقای کیامنش می گویند مراسم هست بچه ها بنشینند.
همه رو به قبله نشسته اند و منتظرتند تا کسی بگوید که به کدام طرف بنشینند
یکدفعه یک نفر یک صندلی رو به روی بچه ها مقابل محراب می گذارد همه می فهمند صندلی سخنران است
آقای رضوی می آید و میکروفون را به دست می گیرد.
همه فکر می کنند سخنران ایشان است.
ولی ایشان مانند یک مجری از حاج آقایی به نام وافی دعوت می کند تا بیایند.
سخنران ایشان است.
ایشان قبل از سخنرانی شعر میخواند.
بعد سخنرانی می کنند
و بعد روضه می خوانند
تا این جا همه چیز تقریبا عادی است.
بعد اولین اتفاق در تاریخ مراسمات عزاداری می افتد و سخنران شروع به مداحی می کند و بچه ها سینه می زنند.
بعد از اینکه آقای سخنران از بیست دقیقه صحبتشان ده دقیقه یک ربعش را شعر خواندند و روضه خوانی کردند وفقط پنج دقیقه یا ده دقیقه از صحبتشون رو سخنرانی کردندمیکروفون رو به آقای مداح می دهند.
در حالیکه مداح محترم شروع به خوندن می کند آقای نجفی میکروفون رو از دست ایشان می گیرد وآن را عوض می کند و مداح هم مدتی بی میکروفون می خواند.
بعدروضه خوانی شروع می شود.
روضه خوانی خیلی خوب و عالی دنبال می شود
یکدفعه آقای سخنران که مطلبی رو یادشون می آید میکروفون را از مداح می گیرد و آن را بیان میکند
روضه خوانی به پایان می رسد.
سینه زنی شروع می شود.
اما مدتی از شروع مداحی می گذرد و در حالیکه عمه مشغول سینه زدن هستند آقای نجفی بلند به مداح می گوید: یه دقیقه وقت داری
در همین لحظه یه نفر در یک بلندگوی دیگه حسین حسین می گوید.
همه تعجب می کنند که ای دیگر صدای چیست من جمله خود مداح!!!!
خلاصه بعد از مدتی سینه زنی مراسم با دعای مداح تموم می شود همه می روند بیرون تا پزیرایی شوند
یک میز کوچک که رویش چای و کیک هست وسط سالن شهید آوینی قرار دارد
همه یه این میز حمله می کنند
عده ای روی سرشان چای می ریزد و می سوزند
بچه های کوچک تر راهنمایی توی جمعیت داشتند له می شدند و دست و پا می زدند.
خلاصه با این اوصاف عده ای پذیرایی می شوند و عده ای هم نمی شوند.
و سرانجام این مراسم پر حاشیه به اتمام رسید.
وبلاگ خیلی خوب شده............
یه پیشنهاد: شخصیت برتر هفته؛شخصیت خوش مزه ی هفته و شخصیت خشمگین هفته رو هر هفته معرفی کنید
مر۳۰
بای